جنایت هولناک؛ نتیجه عشق اوباش به یک زن | بریدن گوش مقتول پس از شلیک مرگبار | انتقام مخوف داغدیدهها از قاتلان گوشبر
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۱۰۷۲۱
به گزارش همشهری آنلاین، شامگاه ۲۹ تیر ماه سال ۹۸ صدای شلیک چندین تیر در یکی از میدانهای ورامین پیچید و درگیری خونین میان اوباش با کشته شدن جوانی به نام پیمان پایان یافت. جسد پیمان که با شلیک ۲ گلوله و ضربههای متعدد قمه از پای درآمده و گوشش بریده شده بود به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به پیگیری ماجرا پرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بررسیهای پلیسی مشخص شد در این درگیری مرگبار ۲ نفر از دوستان پیمان نیز زخمی شدهاند که همراه دوستانشان به بیمارستان منتقل شده بودند. سیاوش و دانیال که در بیمارستان تحت درمان قرار گرفته بودند، خیلی زود شناسایی شدند و گفتند دوستشان پیمان در درگیری با یکی از اوباشهای ورامینی و نوچههایش که آن شب نقاب بهصورت داشتند، کشته شده است.
بازداشت یک زنپلیس در ادامه تحقیقات زن جوانی را که با قربانی جنایت رابطه تلفنی داشت ردیابی و بازداشت کرد و با اظهارات زن جوان، تحقیقات پلیسی وارد مرحله تازهای شد.
زن جوان گفت: مدتی بود با پیمان در رابطه بودم اما یکی از دوستان او که اوباشی به نام جواد بود به من ابراز علاقه کرد و میخواست با من بیشتر آشنا شود. من چند بار تلفنی با او صحبت کردم. آخرین بار به من گفت قصد دارد همراه دوستانش، پیمان را به میدان اصلی شهر بکشاند و او را با شلیک اسلحه کلاشنیکف بکشد.
اعتراف به جنایت در میدان شهربا اظهارات زن جوان، جواد ۲۶ ساله ردیابی و بازداشت شد و به شلیک خونین با همدستی ۱۸ نوچهاش اعتراف کرد.
وی گفت: خانواده من و خانواده پیمان از سالها قبل بر سر یک زمین با هم اختلاف داشتند. اختلاف خانوادههایمان باعث شده بود من و پیمان چند بار در اینستاگرام با هم کل کل کنیم. آخرین بار وقتی پیمان در لایو اینستاگرام به من فحاشی کرد در خانه دوستم نقشه قتل او را کشیدم. من از نوچههایم خواستم تا برایم اسلحه کلاشنیکف تهیه کنند.
جواد که چندین سابقه کیفری در پروندهاش دارد، ادامه داد: ما میدانستیم آن شب پیمان قصد دارد به نمایشگاه خودروی دوستش برود. به همین خاطر شبانه به آنجا رفتیم. نوچههایم که همگی چاقو و قمه داشتند به پیمان و دوستانش حملهور شدند و من با اسلحه کلاشنیکف به آنها شلیک کردم. سپس دوستانم گوش او را بریدند و ماشین آنها را آتش زدند و ما فرار کردیم.
اعتراف دروغینبهدنبال اعترافهای مرد شرور، ۱۸ متهم دیگر ردیابی و بازداشت شدند و به درگیری خونین اعتراف کردند اما جواد بعد از مدتی اعترافاتش را پس گرفت و منکر شلیک شبانه شد.
وی گفت: یکی از دوستانم به نام شهاب که ساکن ورامین است آن شب دست به شلیک زد اما من به خاطر مرام و معرفتم قتل را گردن گرفتم.
این در حالی بود که دوربینهای مداربسته میدان شهر، صحنه شلیک مرگبار را ضبط کرده بود. با به دست آمدن همین فیلم پرونده جواد به اتهام محاربه به دادگاه انقلاب فرستاده شد تا به جرم او رسیدگی شود.
پرونده قتل پیمان نیز برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. برای جواد به اتهام مباشرت در قتل و برای ۱۸ نوچهاش به اتهام معاونت در جنایت و کمک در فراری دادن وی کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران از خود دفاع کردند.
نخستین دادگاه اوباش ورامیندر ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس جواد در جایگاه ویژه ایستاد. وی گفت: من به خاطر مرامم قتل را گردن گرفتم اما حالا میخواهم حقیقت را بگویم. من آن شب کلاشنیکف در دست نداشتم و شهاب دست به شلیک زد.
دومین جنایت در ورامیندر حالی که کمتر از یک سال از جنایت گذشته و تحقیقات دادگاه برای افشای حقیقت ادامه داشت در شامگاه ۱۲ خرداد ماه سال ۹۹ صدای شلیکهای پیاپی در خیابان رسالت ورامین پیچید و برادر جواد سوار بر پرشیای نقرهای مقابل خانه پدریاش هدف شلیک خونین قرار گرفت و در خون غلتید.
وی بلافاصله از سوی پدرش به بیمارستان منتقل شد اما به خاطر شدت خونریزی جان سپرد. پدر جواد به مأموران گفت: پسرم قبل از مرگش دو نفر از دوستانش به نامهای امید و وحید را بهعنوان عامل جنایت معرفی کرد. پسر دیگرم به نام جواد به اتهام قتل دوستش پیمان در زندان است و دوستان پیمان، امید و وحید نام دارند. شک ندارم آنها به تلافی خون دوستشان به پسرم شلیک کردهاند.
بدین ترتیب جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و امید و وحید که از دوستان صمیمی پیمان بودند، بازداشت شدند اما ادعا کردند دستی در کشتن جاوید نداشتهاند. امید همچنین مدعی شد ساعت ۲ نیمه شب که به جاوید شلیک شده وی مقابل در خانهشان در حال سیگار کشیدن بوده است که فیلم دوربین مداربسته خیابان نیز ادعای وی را تأیید کرد.
افتخار برای انتقامدر حالی که تحقیقات پلیسی برای افشای راز دومین جنایت آغاز شده بود در فضای مجازی استوریهایی دست به دست میشد که نشان میداد عاملان این جنایت در تلافی خون پیمان دست به این قتل زدهاند و به این جنایت افتخار میکنند.
با افشای این ماجرا، پلیس که میدانست دوستان صمیمی پیمان در این جنایت کینهجویانه دست دارند چند نفر از آنها را بازداشت کرد. سرانجام یکی از آنها به نام پدرام لب به اعتراف گشود و به طراحی نقشه جنایت از سوی دوستانش اعتراف کرد.
نصب ردیاب روی خودروی قربانیوی گفت: میدانستیم عاملان قتل پیمان در زندان جنایت را گردن یکدیگر میاندازند تا از مجازات در امان باشند. به همین خاطر خودمان تصمیم گرفتیم برادر جواد را بکشیم تا خون پیمان پایمال نشود. من به همراه امید و وحید و مصطفی در باغ نشسته بودیم که چنین تصمیمی را گرفتیم. ما روی ماشین جاوید ردیاب نصب کردیم تا بدانیم کجا میرود. بدین ترتیب اسلحه کلاشنیکف تهیه کردیم و نیمه شب با تماس واتساَپ او را مقابل خانه پدریاش کشاندیم.
پدرام ادامه داد: سپس امید با کلاشنیکف به جاوید شلیک کرد. جاوید میخواست فرار کند که امید او و ماشینش را به رگبار بست. سپس بلافاصله وحید او را سوار پرشیا سفید کرد و مقابل خانهاش برد. امید در برابر دوربین مداربسته سیگار کشید تا پلیس مدرکی علیه وی پیدا نکند و بگوید در زمان وقوع جنایت مقابل خانهاش بوده است. سپس من و مصطفی ردیاب و اسلحه را به دامداریای در حاشیه ورامین بردیم و آنجا آتش زدیم.
به دنبال اظهارات پدرام، ۳ متهم دیگر بازداشت شدند و به قتل اعتراف کردند.
امید ۲۹ ساله گفت: من و دوستانم برای تلافی نقشه قتل برادر جواد را کشیدیم. وحید روی ماشین جاوید ردیاب نصب کرد تا بدانیم کی مقابل خانه پدریاش میرسد. وحید پلاک ماشینش را پوشاند و من صندلی شاگرد را خواباندم و روی آن پنهان شدم. بدین ترتیب وقتی جاوید رسید به سمت او شلیک کردم. باور کنید قصد قتل او را نداشتیم و فقط میخواستیم به پایش شلیک کنیم و او را بترسانیم. اما اسلحه گیر کرد. من در حال درست کردن آن بودم که چند تیر شلیک شد و به جاوید برخورد کرد. همان موقع وحید مرا مقابل خانهام رساند و پدرام و مصطفی آثار جرم را از بین بردند.
همچنین دو متهم دیگر نیز به همدستی در قتل کینهجویانه اعتراف کردند.
ادامه تحقیقات درباره اولین قتلدر حالی که تحقیقات بیشتر پلیس ادامه داشت جواد که در زندان بود، گفت: بعد از کشته شدن پیمان، دوستان او به تلافی برادر بزرگ مرا با شلیک گلوله مقابل خانه پدریام در ورامین کشتند. من دروغ نمیگویم و قاتل پیمان نیستم. شهاب عامل قتل است.
ولی شهاب گفت: اتهام معاونت در قتل پیمان را قبول دارم اما من به پیمان شلیک نکردم. همچنین از ۱۷متهم دیگر پرونده تنها یک نفر از آنها شهاب را بهعنوان عامل شلیک به پیمان معرفی کرد.
بدین ترتیب فیلم دوربین مداربسته و جواد و شهاب به مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی منتقل شدند تا کارشناسان با تنپیمایی دو متهم بتوانند تشخیص دهند عامل شلیک خونین به پیمان کدام یک از این متهمان بوده است.
تحقیقات پلیس آگاهی در نتیجه تنپیمایی نشان میداد شهاب عامل شلیک خونین بوده است. به این ترتیب بار دیگر عاملان قتل پیمان در دو روز پیاپی در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم، درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: پرونده دیگری که طی آن یکی از دوستان قربانی، برادر متهم را کشته همچنان در حال رسیدگی است و در حال حاضر اولیای دم حاضر به گذشت نیستند.
سپس جواد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبلاً به خاطر رفاقتی که با شهاب داشتم به شلیک اعتراف کردم. اما حالا میگویم من او را نکشتهام. ما بعد از درگیری سوار ماشین شدیم و شهاب گفت برای من سورپرایزی عجیب دارد. او گوش قربانی را که بریده بود از جیبش بیرون آورد و به ما نشان داد.
وی ادامه داد: شهاب برای اینکه نتیجه تنپیمایی را با خطا روبه رو کند در زندان معتاد شد. او به شدت لاغر شد و همین باعث شد در مرحله اول مرا قاتل معرفی کنند و در مرحله دوم کارشناسان شهاب را قاتل اصلی معرفی کردند.
سپس شهاب به دفاع از خود پرداخت. وی نیز انگشت اتهام را به سوی رفیقش نشانه رفت و او را عامل جنایت معرفی کرد. وی گفت: جواد انگیزه کافی را برای قتل داشته و او خودش به سمت پیمان شلیک کرده است.
در دومین روز پیاپی رسیدگی به این پرونده پیچیده، شاهدان یک به یک به تشریح آنچه دیده بودند، پرداختند. چند نفر از آنها گفتند لحظه شلیک گلوله را ندیدهاند. اما دو نفر مدعی شدند شهاب دست به شلیک زده است. سپس سایر متهمان به دفاع پرداختند و گفتند همگی در آن درگیری قمه در دست داشتهاند.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، شهاب را به قصاص و جواد را به خاطر معاونت در قتل به ۲۵ سال زندان محکوم کردند. سایر شرکتکنندگان در دعوا نیز به خاطر شرکت در دعوای منجر به قتل به زندان محکوم شدند.
حکم قطعیبا اعتراض متهمان دو پرونده به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور بار دیگر تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و حکمهای صادر شده در دو پرونده در شعبه نهم دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد تا دو پرونده جنایت کینهجویانه برای همیشه بسته شود.
دادگاه دومین قتلدر جلسه رسیدگی به پرونده قتل جاوید نیز که در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس امید به دفاع از خود پرداخت و گفت: باور کنید نمیخواستم جاوید را بکشم. اما اسلحه گیر کرده بود که یکباره چندین تیر از آن شلیک شد. وحید، پدرام و مصطفی نیز معاونت در قتل را گردن گرفتند.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به اینکه شواهد نشان میداد امید بعد از نخستین شلیک به جاوید وی را تعقیب کرده و حتی خودروی وی را به رگبار بسته است، ادعای وی مبنی بر عمدی نبودن قتل را نپذیرفتند و وی را به قصاص و به خاطر حمل سلاح غیرمجاز به ۵ سال زندان محکوم کردند.
وحید نیز به خاطر معاونت در جنایت از طریق تسهیل وقوع جرم و در اختیار گذاشتن خودرو برای متهم ردیف اول به ۲۵ سال زندان محکوم شد. پدرام هم به ۱۰ سال زندان و مصطفی نیز به خاطر اخفای ادله جرم به یک سال زندان محکوم شد.
کد خبر 765108 منبع: ایران برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم قتل قاتل حوادث ایران سال زندان محکوم مقابل خانه پدری اسلحه کلاشنیکف دادگاه کیفری استان تهران امید و وحید بازداشت شد شلیک خونین بدین ترتیب قتل پیمان متهم دیگر اولیای دم منتقل شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۰۷۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رِندی پیمان معادی در «افعی تهران»/ اشکال این اتاق درمان کجاست؟
به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا مقدسیان منتقد و کارشناس سینما شب گذشته نهم اردیبهشت با حضور در برنامه «سینمازاویه» رادیو گفتوگو درباره سریال «افعی تهران» و نسبت آن با سینمای جنایی گفت: در سینمای جنایی حرکت در عمق خیلی بیشتر است. مهمتر از اینکه جنایت را چه کسی انجام داده این مهم است که جنایت چرا انجام شده و آن کسی که این جنایت را مرتکب شده دچار چه پیچیده گی های شخصیتی بوده است. در اینجا برای تحلیل سرسخت و عمق پیدا کردن ماجرا این ضرورت که فهم دقیقی از تحلیل موقعیت و روانکاوی داشته باشیم، اهمیت پیدا میکند.
وی ادامه داد: پیمان معادی یک ضرورتی را در سینمای ایران حس کرده و آن هم تنوع داستان ها و موقعیت هاست چراکه در سینمای ایران داستان های جنایی که استخوان دار باشند و تنه به کمدی نزنند زیاد نداشته ایم.
مقدسیان درباره نحوه نمایش درونیات شخصیت در «افعی تهران» گفت: اما معادی یک رندی کرده و همان تلاشی که باید انجام میداده تا در موقعیت های مختلف، در جهان شخصیت ورود کند و او را به مخاطب معرفی کند به اتاق درمان آورده است. طبیعی است هر کسی که در اتاق درمان قرار میگیرد، درمانگر تلاش کند درونیات او را شناسایی کند. اما اگر قرار بود در اتاق درمان این اتفاق نیفتد باید موقعیت های پیچ در پیچی میساخت که اطلاعات درباره شخصیت کم کم به مخاطب منتقل بشود.
این کارشناس، سینما را به عنوان یک تلنگر برای اهمیت بیشتر به سلامت روان مهم دانست و افزود: واقعیت این است که در همه جای دنیا کمپین هایی تشکیل می شود که آدم ها بیش از پیش به سلامت روان خود اهمیت بدهند. اگر سینما بتواند تلنگری بزند یا روان درمانی به امری تبدیل شود که آدم ها به آن اعتماد کنند و به آن روی بیاورند، اتفاق خیلی مثبتی روی داده است.
مقدسیان درباره انتخاب رواندرمانگر و شیوه مواجه سریال با این مساله گفت: دغدغه پیمان معادی در این سریال جدای از اینکه به او کمک کرده درونیات شخصیت را با حضور در اتاق درمانگر به مخاطب منتقل کند، کمک کرده تا او یک نوع فرهنگ سازی هم انجام بدهد. اما همان طور که روان درمانی و سراغ گرفتن از درمان گر مساله ای است که باید روی آن فرهنگ سازی بشود، مسلح شدن به انتخاب روان درمان گر درست هم باید اتفاق بیفتد.
وی افزود: ما به اندازه روان درمانگران کاربلد، روان درمانگرانی داریم که کم عمق و کم دانش هستند و احساس مسؤولیت نمیکنند و این آسیب زاست. برای همین است که نظام روان درمان گری در دنیا استانداردهای سفت و سختی دارد که باید مانند یک میثاق پزشکی رعایت بشود.
مقدسیان پاشنه آشیل سریال را در انتخاب روانگر درست دانست و گفت: سریال در این نقطه اشتباه میکند. مناسبات اتاق درمان به درستی منتقل نمیشود و ارتباط بین مراجع و روان درمانگر خارج از اتاق درمان مردود است.
وی با بیان اینکه رفتن به سراغ اتاق درمان برای جذاب تر شدن درام، استانداردهایی هم دارد افزود: ماجرا این طور نیست که یا ما نباید سراغ اتاق درمان برویم یا اگر رفتیم هر طور شد آن را جذاب کنیم. یک سری خط قرمزها در اتاق درمان وجود دارد.
مقدسیان ادامه داد: اطلاعات شخصی روان درمان گر با مراجع نباید در میان گذاشته شود و آشنایی به غیر از آشنایی اتاق درمان با روان درمان گر نباید اتفاق بیفتد. او فقط باید شنونده باشد همدلی کند اما در نقش روان درمان گر. ممکن است جایی که مراجع درک می شود، احساس وابستگی به درمانگر پیدا کند. اینجا درمانگر یا باید از تکنیکها استفاده کند و برای مراجع واضح بشود که این رابطه عاطفی در نقش درمانگر است و لاغیر. اگر این اتفاق نیفتد باید مراجع به درمانگر دیگری معرفی کند.
این کارشناس سینما استانداردهای اتاق درمان را مهم دانست و افزود: این مهم است که استانداردها را رعایت کنیم چراکه ممکن است کسی بعد از کشمکش های زیادی با خودش بپذیرد که درمان بشود ولی با این اتفاق، نتیجه درخوری نگیرد و اعتماد شخص به روان درمانگر از بین برود و هیچ وقت در زندگی به روان درمانگر مراجعه نکند.
مقدسیان در پایان درباره نقاط مثبت و ضعف اثر گفت: «افعی تهران» در بخش توجه به روان درمان گری موفق است اما در تصویر کردن اتاق درمان و شیوه رفتار سحر دولت شاهی به عنوان درمان گر و ارتباط عاطفی که بین او و مراجعش (پیمان معادی) تصویر میکند، از اساس بر ضد روان درمان است. اینجا دانش و توانایی فیلمنامه نویس کم بوده، او عشق آن را داشته که به این موضوع بپردازد اما علم آن را نداشته است. برای جذاب کردن درام هم مولفه های دیگری بود که بدون زیر پا گذاشتن استانداردها و خط قرمزها می شد از آنها بهره برد.
کد خبر 6092348 عطیه موذن